فصل سوم
امنیت ؛ در اندیشه و عمل امیر
- مفهوم امنیت
- ابعاد امنیت
- سطوح امنیت
- مراجع امنیت
- غایت امنیت
- تهدیدات امنیتی
- آسیب پذیری های امنیتی
- شیوه ها و ابزارهای تولید امنیت
- تامین کنندگان امنیت
امیر به اذعان دوستان و دشمنانش انسان فوق العاده ای بوده است. خصوصیات برجسته ی فردی، مانند: پاکدامنی، هوش سرشار، صلابت نفس، سعه ی صدر و منطق قوی، او را از سایر نخبگان سیاسی عصرش متمایز می ساخت. با خدمت دیوانی در دستگاه عباس میرزا و قائم مقام که از میرزایی شروع و به مستوفی گری و نهایتا وزیر نظامی ختم شد؛ شناخت خوبی از شرایط کشور، نظام حاکم، تهدیدات دشمنان و آسیب پذیری های جامعه تحصیل کرده بود.
سفرهای خارجی نیز تاثیر زیادی بر اندیشه ی حکمرانی امیر داشت. دو سفر به روسیه، در معیت خسرو میرزا و سپس ناصرالدین میرزا، که همراه با بازدید گسترده از پیشرفت های روسیه در آن دوران بود؛ از یک سو او را بیش از پیش دردمند ایران و ایرانی کرد؛ و از سوی دیگر، با رموز پیشرفت غرب آشنا ساخت. نمایندگان متعددی که از سوی دولت ایران، از دوران قائم مقام به بعد، برای آشنایی با تحول اروپا، به فرنگ سفر کرده و سفرنامه هایشان در دست است؛ مبهوت ظواهر تمدن غرب شده و به تقلید اطوار فرنگی ها بسنده کرده و یا در نهایت توصیه شان ایجاد کارخانه هایی مشابه صنایع غربی در ایران است. اما امیر بر خلاف آنها، بیشتر به اندیشه ای که زیر بنای تمدن غرب بود؛ و چگونگی ایرانی کردن آن تمرکز کرد؛ به همین دلیل است که در برنامه ی اصلاحاتش، تحول اجتماعی در جامعه ی ایرانی مهم تر شمرده می شود.
ماموریت ارزنه الروم را هم می توان به مثابه یک مانور، برای حکمرانی امیر تلقی کرد. این سفارت که برای مذاکره و عقد قرارداد حل و فصل منازعات، با عثمانی صورت می پذیرفت؛ مستلزم دست و پنجه نرم کردن با حکومت مرکزی بی خردی بود؛ که تحت تاثیر وزیر مختارهای روس و انگلیس در تهران، دستورهای ناصواب صادر می کرد؛ و عجیب آن که، رونوشتش را هم برای سفارتین می فرستاد! حریف هم لجوج و ماجراجو بود. عثمانی ها حتی در طول مذاکرات، دست از تعرض و تجاوز به مرزهای ایران و قافله های زیارتی برنداشتند. وساطت انگلیس و روسیه هم فریبکارانه و قلدرمآبانه بود. اما امیر به نحوی صحنه را مدیریت کرد که حتی مخالفین، او را برجسته ترین عضو کنفرانس ارزیابی کردند. امیر در این ماموریت مهم، با از سر گذراندن حادثه ی خطیرِ آشوب شهر(ارزنه الروم) و حمله ی اوباش ترک به مقرش، که با نیت قتل او سازماندهی شده بود؛ خود را برای اداره ی کشور مهیا کرد. در واقع، این ماموریت از او یک سیاستمدار جهاندیده ساخت. بنابر این زمانی که امیر زمام امورکشور را، با شرایط دشواری که در فصل پیشین شرح آن رفت؛ در دست گرفت؛ می دانست چه باید بکند. او با آن که با هدف ترقی ایران وارد میدان صدارت شد؛ ولی بدرستی، برقراری امنیت در کشور را در اولویت برنامه های خود قرار داد؛ چرا که هیچ پیشرفتی نمی توانست در آن فضای آشوب ناک تحقق یابد.
در منظومه ی فکری امیر، که ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دارد؛ اندیشه امنیتی ژرفی که متناسب با خصوصیات برجسته ی امیر است؛ مشاهده می شود. روشن است که نمی توانیم در گفتار امیر، ادبیات امروز مطالعات امنیتی را که بخش بیشتر آن پس از دوران امیر تولید شده است؛ بیابیم. از این رو تلاش می کنیم با رویکردی اکتشافی، در چارچوب ادبیات رایج مطالعات امنیتی، به تصمیم، گفتار، نوشتار و کردار امیر بنگریم؛ و دیدگاه امیر را در باره ی "مفهوم امنیت"،"ابعاد امنیت"،"سطوح امنیت"،"مرجع امنیت"، "غایت امنیت"، "تهدیدات امنیتی"، "آسیب پذیری های امنیتی"، "متولیان امنیت"، و بالاخره "روش ها و ابزار های تولید امنیت" باز شناسیم.
مفهوم امنیت
در مطالعات امنیتی دو شاخه ی "شناختی" و "کارکردی" قابل تمیز است. شاخه ی شناختی ناظر بر چیستی امنیت و شاخه ی کارکردی ناظر بر چگونگی ایجاد، حفظ و ارتقاء امنیت است. در حالی که مردم بیشتر به کارکردهای امنیت توجه دارند؛ نخبگان بر شناخت امنیت که زیربنای مطالعات کارکردی در حوزه ی امنیت است؛ متمرکزند. پیچیدگی مفهوم امنیت، اهمیت مطالعات شناختی را مضاعف می کند. چرا که از نظر زبان شناسي مفهوم امنيّت هم يك دال تهي است و هم لبريز از معاني. بنابراين در بستر گفتمانهاي مختلف به مدلولهاي متفاوتی رجوع ميشود. به همين خاطر است كه از نظرهاي مختلف تعاريف گوناگوني براي آن درنظر گرفته شده است.
تبلور جنبه ی شناختی امنیت، در مطالعات امنیتی آکادمیک است. این مطالعات، پس از جنگ های جهانی رواج یافت. در حالی که امیر کبیر ده ها سال قبل از آن می زیسته است. طبعا نمی توان مفهوم امنیت در اندیشه ی امیر را که عمدتا در کلام او تجلی یافته؛ به سادگی با ادبیات مطالعات امنیتی امروز تطبیق داد؛ و این دشواری کار در این بخش است.
یکی از دوگانه هایی که ما در مطالعات امنیتی برای تعریف مفهوم امنیت با آن مواجهیم؛ گفتمان های سلبی و ایجابی است. در گفتمان سلبی عدم و یا وجود مقدار قابل مدیریت از تهدیدات نسبت به ارزش های بازیگر را امنیت تلقی می کنند. اما سوالی که مطرح میشود این است که در صورت نبود تهدید آیا امنیت برقرار است؟ یا آسیب پذیری های محیط داخلی هم می تواند موجب ناامنی شود؟ در گفتمان ایجابی عدم یا وجود مقدار قابل مدیریت از نارضایتیها و نسبت قابل قبول بین خواستههای حتمی و داشتههای واقعی بازیگر را امنیت می شناسند. امنیت ایجابی موجب تحول ماهوی در ماهیت تهدید میشود؛ بهطوریکه اول تهدید را از مقولهای مستقل به پدیده ای تبعی، دوم از بیرونی به داخلی و سوم از عینی و سخت به ذهنی و نرم تبدیل میکند. لذا در صورت تحقق امنیت ایجابی، به خودی خود امنیت سلبی نیز محقق خواهد بود. (افتخاری،1392،ص.76-79).
دو گانه ی دیگر، گفتمان های امنیت "مضیق" و "موسع" در زمینه ی ابعاد امنیت است. درحالی که گفتمان امنیت مضیق، ابعاد امنیت را به نظامی و نهایتا اقتصادی، فقط بدان جهت که بر بعد نظامی موثر است؛ محدود می سازد؛ گفتمان موسع، ابعاد مختلف: نظامی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی زیست محیطی را برای امنیت قائل است.
با آن که گفتمان امنیت ایجابی و ابعاد موسّع امنیت مربوط به دهه های اخیر و از گفتمان های متاخر مطالعات امنیتی به شمار می آیند؛ رویکرد غالب، در اندیشه و عمل امیر، گفتمان ایجابی و موسّع بوده است. او با وجود مهم دانستن دفع تهدید، تنها نبود تهدید را به معنای امنیت تلقی نمی کرد؛ و آسایش، رضامندی و بسترسازی تعالی را روی دیگر سکه ی امنیت می دانست. عبارت: "در امنیت بودن دین و رفاهیات " که به عنوان مطلوب امنیتی، از امیر نقل شده است؛ دلالت بر همین معنا دارد. بنابراین، امیر با آن که به دلیل شرایط، ناگزیر است با مظاهر ناامنی که به شکل طغیان و شورش در جای جای کشور آشکار گردیده، مبارزه نماید؛ لیکن برنامه ی اصلی اش برای امنیت پایدار، توسعه ی همه جانبه ی کشور است. او با آن که برای قدرت نظامی اهمیت قائل است؛ و برای تقویت آن برنامه دارد؛ اما برخلاف تفکر غالب زمان خود، بر این باور نیست که امنیت از لوله ی تفنگ خارج می شود. امیر امنیت را هدفی میانی می بیند؛ که زمینه ساز رفاه، آرامش و تعالی انسان هاست.
آدمیت برنامه های اصلاح و توسعه ی امیر، که دلالت بر رویکرد ایجابی و موسع امیر به موضوع امنیت دارد؛ را این گونه تشریح می کند: خرید و فروش حکومت ولایات را برانداخت؛ طبقه ی دهقان را از ستمگری ها آزاد نمود؛ اصول مالیاتی را تغییر داد؛ خزانه ی مملکت را سروسامان داد؛ مستمری های گزاف شاهزادگان، درباریان، دیوانیان و روحانیان (درباری) را کاست( قبل از اصلاحات امیر حقوق صدر اعظم ایران حدود شش برابر صدر اعظم انگلستان بود)؛ حتی برای پادشاه حقوق ثابت معین کرد( تا جایی که شاه برای خوشگذرانی دچار محدودیت شد)؛ میان دخل و خرج دولت موازنه برقرار کرد؛ دیوان خانه و دارالشرع را بر اصول تازه ای بنیاد نهاد؛ اقلیت های مذهبی را از اجحاف ها رهانید؛ آزار و شکنجه را ممنوع کرد؛ رسم بست نشینی را برانداخت؛ رشوه خواری و پیش کش دادن حکام و دیوانیان و سیورسات لشگریان را برانداخت؛ القاب و عناوین ناپسندیده اهل دولت را برانداخت؛ مدیحه سرایی شاعران را منسوخ کرد؛ هرزگی، لوطی بازی، قداره بندی و عربده کشی مستانه در کوی و برزن را از بین برد؛ چاپارخانه و پست جدید راه انداخت؛ قانون تذکره دادن (گذرنامه) را بنیاد گزارد؛ آبله کوبی را تعمیم داد؛ یخچال ها را از آلودگی پاک کرد؛ کوچه ها را سنگ فرش کرد؛ بیمارستان دولتی بنا نهاد؛ گدایان شهر را جمع کرد؛ از نهر کرج آب به تهران جاری کرد؛ در بیرون شهر تهران خانه های تازه ساخت؛ در همه ی شهرها قراولخانه تاسیس نمود؛ به مرمت بناهای تاریخی توجه کرد؛ مدرسه ی دارالفنون را بنا کرد، استادان اروپایی استخدام کرد؛ به ترجمه ی کتاب های اروپایی در پاره ای از فنون پرداخت؛ چاپخانه های جدید تاسیس کرد؛ روزنامه ی وقایع اتفاقیه را تاسیس نمود؛ کارخانه های مختلف صنعتی ایجاد کرد؛ در رقابت با کالای خارجی از صنعت ملی سخت حمایت کرد؛ به استخراج معادن دست زد و آن را تا 5 سال از مالیات معاف کرد؛ مجمع الصنایعی از مصنوعات ایرانی تاسیس نمود؛ محصولات ایرانی را به نمایشگاه بین المللی لندن فرستاد؛ چندین سد بر روی رودخانه ها ساخت؛ زراعت محصولات جدید را معمول کرد؛ شیلات خزر را از روس ها گرفت و به ایرانیان سپرد؛ به آبادانی خوزستان توجه مخصوص کرد؛ بازرگانی داخلی و خارجی را تقویت و راسته های بازار تهران و تیمچه را بنا کرد؛ امنیت راه ها و کاروانسراها را برقرار کرد؛ برمیزان صادرات افزود؛ آزادی واردات را محدود کرد.(آدمیت،1323،ص.219 و 220)
هاشمی رفسنجانی نیز برنامه های اصلاح و توسعه ی امیر را این گونه برمی شمارد: تحصیل کلیه ی حقوق دولت بر اساس عدالت و به تناسب درآمد؛ تعدیل حقوق های گزاف، مثلا حقوق شخص شاه را از شصت هزار تومان به ده هزار تومان کاهش داد؛ جلوگیری از دست اندازی شاه به جواهرات خزانه ی کشور؛ اختصاص بخشی از بودجه ی کشور به عمران و آبادانی و ترویج علم و صنعت؛ اعزام استادکاران باهوش به پطرز بورگ برای یادگیری و احداث کارخانه های صنایع بلورسازی و نخریسی و چلوار بافی و چینی سازی تهران، کاغذسازی و کالسکه سازی اصفهان، چدن ریزی، نساجی، شکر ریزی و قندسازی ساری، کارخانه های حریربافی کاشان و ... ؛ حمایت از صنایع دستی مانند شال بافی به نحوی که با شال کشمیر رقابت نمایند و به شال امیر کبیر شهرت یافت؛ توسعه ی بهره برداری از معادن، معاف بودن از مالیات و ممنوع کردن واگذاری آن به اجانب؛ توسعه ی علم و صنعت با احداث دارالفنون؛ توسعه ی کشاورزی بویژه در خوزستان و دشت گرگان؛ ساختن سد عظیم بر رود کرخه و گرگان رود؛ ترویج کشت نیشکر و پنبه؛ اصلاح و تجدید قنوات یزد؛ انتقال آب کرج به تهران. ( هاشمی رفسنجانی،1346،ص.81-139)
این فهرست بلند، از عناوین برنامه های اصلاح و توسعه ی امیر، نخست بیانگر نگاه ایجابی و موسع امیر در امنیت سازی است؛ و نشان می دهد که امیر در شرایط بسیار دشوار امنیتی که با مسائل جدّی در حوزه ی امنیت داخلی و خارجی دست و پنج نرم می کرده اما هرگز از اقدامات زیر بناییِ امنیت ساز، برای امنیت پایدار ایران، غفلت نورزیده است. دوم، نشانگر نبوغ امیر در تشخیص مصالح ملی است. بسیاری از این سرفصل ها حتی امروز که قریب دویست سال از دوران امیر می گذرد؛ می تواند به عنوان یک برنامه ی مترقی برای کشور مد نظر قرار گیرد. رابرت واتسون می گوید:" امیر کبیر در ظرف چند سال کوتاه، کار چندین قرن! را انجام داد و با نیروی نبوغ خود دوران تازه ای در تاریخ کشورش پیش آورد؛ و اگر آن اندازه مهلت می یافت که نیات خویش را انجام دهد؛ در ردیف کسانی قرار می گرفت که به عقیده ی مردم از جانب خداوند برای ماموریت خاص خلق شده اند" (گرانت واتسون،1348،ص.376)
ابعاد امنیت
همان گونه که بیان شد؛ امیر ابعاد امنیت را محدود به بعد نظامی ندانسته و بر ابعاد دیگر، بویژه بعد اقتصادی، تاکید دارد. در اندیشه ی امنیتی امیر، امنیت دست کم دارای ابعاد: نظامی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی است. در حالی که از یک سو مهم ترین منصب امیر، قبل از صدارت، وزیر نظامی است؛ و از سوی دیگر، تا عصر امیر، هنوز امنیت در دایره ی علوم نظامی و استراتژیک مطالعه می شده است؛ و طبعا انتظار می رفت امیر بیش تر از زاویه نظامی به مساله ی امنیت بنگرد. اما نگاه کاملا متفاوت و همه جانبه ی امیر به مساله ی امنیت تعجب برانگیز است.
بعد نظامی در اندیشه ی امنیتی امیر، را می توان در نیروهای مسلح قدرتمندی یافت؛ که کار ویژه اش، "حفظ تمامیت ارضی در برابر تعرض بیگانه" و "صیانت از حاکمیت ملی در برابر شورش های داخلی" است. در شرایط صلح نیز کمک به برقراری امنیت عمومی وظیفه ی دیگری است که امیر به عهده ی نیروهای مسلح می گذارد. امیر با وجود اهمیت بسیاری که برای نیروهای مسلح قائل است؛ آن ها را در خدمت حاکمیت سیاسی تعریف می کند؛ و همان گونه که در شورش فوج قهرمانیه برای مطالبه ی عزل صدر اعظم نشان داد؛ دخالت شان را در سیاست برنمی تابد.
برنامه های امیر در بعد نظامی امنیت، شامل: تغییر ماهیت "قشون شاه" به "ارتش ملی"، تحول سازمانی "قشون سنتی" به "ارتش مدرن"، تاسیس نیروی دریایی و خوداتکایی در صنایع نظامی است. بازپس گیری سرزمین های از دست رفته نیز به مثابه یک آرمان ملی همواره مورد توجه امیر بوده است.
در بعد سیاسی امنیت، نخست ممانعت از دخالت و نفوذ دولت های بیگانه در امور داخلی کشور و دوم جاری سازی فرمان حکومت مرکزی در سراسر کشور، دو هدف اساسی در اندیشه ی امنیتی امیر هستند؛ که با سه رویکرد: "ساخت و تحکیم نهادهای حاکمیت ملی" و "طرد نخبگان سرسپرده" و "ارتقاء نخبگان وطن دوست" پیگیری می نمود.
بعد اقتصادی امنیت نیز به شدت مورد توجه امیر بود. او این بعد از امنیت را در نفی استیلای بیگانه، به خصوص دولت های قدرتمند و استحکام ساخت درونی اقتصاد می دانست. مهم ترین رویکرد امیر برای امنیت اقتصادی، رونق تولید داخلی بود. او این رویکرد را با محدودسازی واردات، تشویق صنایع داخلی به ارتقاء کمی و کیفی محصولات، نوسازی صنایع داخلی، مهارت افزایی صنعت گران، تبلیغ عملی محصولات ایرانی، خوداتکایی اقتصاد، مثبت نمودن تراز تجاری، تقویت و تحکیم نهادهای اقتصادی داخلی، مانند بازار تهران و شهرهای بزرگ و بسط عدالت در بهره مندی اقتصادی پیگیری می کرد.
بعد اجتماعی امنیت، با آن که جزء جدید ترین ابعاد امنیت به حساب می آید؛ که در دهه های اخیر مورد توجه قرار گرفته؛ در مکتب امنیتی امیر از اهمیت بالایی برخوردار است. برای او "جمعیت" و "هویت گروهی"، به عنوان مراجع امنیت اجتماعی، بویژه در باره ی اقلیت های مذهبی، بسیار مهم تلقی می شد. امیر اقلیت های مذهبی را از ستم حاکمان و مردم متعصب نجات داد؛ و آن ها را از قیمومیت بیگانه خارج کرد؛ و همچون سایر افراد ملت تحت حمایت حکومت مرکزی قرار داد؛ و حتی آن ها را در سازمان حکومت و نیروهای مسلح وارد نمود. او همچنین تلاش کرد برخی خانواده های غیرمسلمان، که جلای وطن کرده بودند؛ را به میهن شان باز گرداند.
بعدی از امنیت که می توان آن را امنیت اخلاقی نامید؛ و منشاء آن احکام دین مبین اسلام است؛ در حکمرانی امنیتی امیر مورد تاکید است. او فروش شراب، شراب خواری و تظاهر مستانه را قدغن کرد. شواهد تاریخی نشان می دهد که حتی اقلیت های مذهبی به رعایت این مقررات مقید بوده اند. "روزی غلام سیاهی به خانه ی یک ارمنی درآمد و شراب خواست؛ وی امتناع کرد؛ غلام سیاه بیشتر اصرار نمود؛ و بنا به اذیت گذاشت. ارمنی از ترس امیر نمی توانست شراب بفروشد. ناچار ظرفی برداشت و به سر کوچه آمده صد دینار سرکه شیره خرید؛ و در آن آب ریخت و نزد غلام آورد. غلام یک دفعه آن سرکه شیره را سرکشید؛ و بیرون دوید؛ و چنان پنداشت که حالا باید مست شود؛ و عربده کند. بنا به فطرت خود، صدا بلند کرد؛ و تیغ برکشید؛ و به دنبال این و آن دوید. مستحفظین شهر او را گرفتند؛ و نزد امیرش بردند. (امیر) محض مواخذه ارمنی را احضار کرد؛ که از شراب فروختن او مواخذه کند. ارمنی حاضر شد؛ و قصه بازگفت: که من سرکه شیره به این سیاه داده ام؛ که چنین بد مستی می کند. چون غلام این سخن بشنید؛ روی خود به ارمنی کرده گفت: ... چرا نگفتی سرکه شیره است که من بد مستی نکنم؟ و از حالت طبیعی بیرون نشوم؟ امیر بخندید؛ غلام را گوشمالی بداد؛ و ارمنی را مرخص فرمود." (اعتمادالسلطنه،1349،ص. 229)
سطوح امنیت
در اندیشه ی امنیتی امیر سه سطح از امنیت باز شناسی می شود. این سطوح عبارتند از: امنیت خارجی، امنیت داخلی و امنیت عمومی.
در امنیت خارجی، امیر بر "هویت مستقل ایران"،"مواضع برابر"و"احترام متقابل" در روابط دو جانبه و "توازن در روابط با دول خارجی" تاکید داشت. قدرت های جهانی یعنی روسیه و انگلستان نیز از این قواعد مستثنی نبودند. او به روشنی با آراء روس ها و انگلیسی ها مخالفت و به آنها تفهیم می کرد که برای ایران، تهران تصمیم می گیرد. تا جایی که شیل، وزیر مختار انگلستان، به این نتیجه می رسد که هر پیشنهادی به امیر داده شود؛ خلاف آن را عمل می کند! در تاسیس دارالفنون، انتظار دو قدرت بزرگ برای کمک خواستن امیر بی نتیجه بود. و آن گاه که انگلیسی ها پیشنهاد دادند؛ امیر زیر بار نرفت؛ چون می دانست برای آن ها مواضع برابر خرق عادت است. او در باره ی احترام متقابل نیز گفته بود: "اگر بیرق ایران را در بندرات خارجه بخوابانند؛ ما نیز بیرق ایشان را سرنگون خواهیم ساخت؛ و اگر به فرستادگان ایران بی احترامی شود؛ همان بی احترامی در باره ی وزرای مختار ایشان خواهد شد. (اعتمادالسلطنه،1349،ص.213)
امیر، علی رغم میل دو قدرت بزرگ، روابط خارجی ایران را از انحصار روسیه و انگلستان خارج کرد؛ و به تعداد بیشتری از کشورهای اروپایی توسعه داد؛ اراده ی او این بود که یک نوع توازن مثبت در روابط خارجی برقرار کند. آدمیت می گوید: "تحرکی که امیر در اساس دستگاه دولت بوجود آورد؛ طبیعتا در سیاست خارجی ایران نیز موثر بود. خاصه این که دولت جهت سیاسی خود را مشخص کرد. هدف معینی داشت و به سوی آن مقصد پیش می رفت. این بار انفعال از جانب روس و انگلیس بود. و تصادم سیاست ایران با آن دو کشور اجتناب ناپذیر. در این کشمکش، گاه امیر پیروز گشت؛ و گاه شکست خورد؛ اما مهم تر از آن پیروزی ها و شکست ها، این که سیاست خارجی ایران از انحصار روس و انگلیس درآمد. از یک سو ایران تا اندازه ای ابتکار سیاسی را در دست خود گرفت؛ و در پاره ای موارد در جهت عکس منافع آنان قدم برداشت؛ و از سوی دیگر روابط سیاسی دولت را از مرز مناسبات با روس و انگلیس خارج کرد؛ و علی رغم نظر هردو، توجه خویش را به امریکا و اتریش و پروس معطوف گردانید. و این یکی از با معنی ترین جنبه های سیاست خارجی امیر است؛ که حد بینش و شم سیاسی او را نمایان می سازد. به عبارت دیگر ایران شخصیت و هویت سیاسی برجسته ای کسب کرد که قائم به ذات بود." (آدمیت،1323،ص.463)
امنیت داخلی سطح دیگری از امنیت است؛ که در اندیشه ی امنیتی امیر می یابیم. برای امیر مهم ترین ارزش هایی که در این سطح، باید حفظ شوند؛ یکپارچگی کشور و حاکمیت حکومت مرکزی است؛ که ما از آن ها به عنوان مراجع امنیت داخلی یاد می کنیم. ارجحیت امنیت داخلی در اندیشه ی امیر کاملا از رفتار حکمرانی او آشکار است. با این وجود، او امنیت داخلی را به شدت متاثر از امنیت خارجی می داند. بنا بر این، همان گونه که تهدیدهای امنیت خارجی و داخلی، خاستگاه مشترکی دارند؛ و آن منافع سلطه جویانه ی قدرت های بزرگ است؛ برنامه ی امنیتی امیر، در امنیت داخلی و خارجی نیز دو روی یک سکه اند؛ و آن نفی استیلای خارجی و تثبیت حاکمیت مرکزی است."از برجسته ترین خدماتش (امیر) برانداختن همان شورش هاست و برقرار کردن امنیت در سراسر مملکت؛ فرمان دولت را تا دورترین نقطه ی ایران جاری ساخت. این امر مهم را با تدبیر و بردباری و قدرت پیش برد." (آدمیت،1323،ص.233)
امنیت عمومی سطح سوم امنیت است؛ که برای امیر به اقتضای خاستگاه رعیتی و ملت دوستی اش اهمیت بسیار داشت. در واقع، در هیچ یک از برنامه های امیر، من جمله امنیت، مردم فراموش نمی شدند؛ و مصالح آنان تحت الشعاع منافع حاکمان قرار نمی گرفت. او حکومت را در قبال جان، مال و ناموس مردم و اخلاق عمومی مسئول می دانست؛ و حاکمانی که در این مهم، سستی می کردند؛ به تلخی توبیخ می کرد. مال رعیت را، که پیش از این حرمتی نداشت؛ حتی اگر کیسه توتون کم بهایی بود؛ محترم می شمرد. امیر فروش شراب را قدغن، و با تظاهر مستانه و ناامن سازی کوی و برزن به شدت برخورد کرد. قشون را که پیش از این در پادگان ها متمرکز بودند برای شهربانی به کار گرفت. و" بفرمود در دارالخلافه ی تهران و بعضی شهرهای بزرگ در سر هر گذری، دولت قراولخانه بنا کند؛ و سربازان ساخلوی که متوقف در تهران بودند؛ در آن قراولخانه ها مشغول محافظت اهل شهر و دفع اشرار و گرفتن سارقین باشند." (اعتمادالسلطنه،1349،ص.215)