مطالعه امنیت در رهیافت توحیدی طبعا باید در یکی از چارچوبهای نظری این رهیافت صورت پذیرد. چارچوبهای نظری اصلی در این رهیافت عبارتند از: فلسفه، کلام، فقه و اخلاق. زیربناییترین لایه برای شناخت هرچیز در رهیافت توحیدی تبیین فلسفی آنست. بنابر این میخواهیم بدانیم فلسفه امنیت در رهیافت توحیدی چیست؟
در این رهیافت فلسفه هرپدیده (حادث) با علل اربعه تبیین می شود. شهید مطهری میگوید: از زمان ارسطو تقسیم علل به چهار علّت مرسوم است: "صوری"، "مادی"، "غائی" و "فاعلی". این الگو مورد پذیرش فلاسفه اسلامی مانند ابن سینا، ملاهادی سبزواری و دیگران قرار گرفته است. او درباره رابطه علت و معلول میگوید: «اگر دو موجود داشته باشیم که یکی از آنها در اصل وجود به دیگری نیازمند باشد به طوری که اگر دیگری نباشد آن هم نخواهد بود، آن وقت آن شئ را "علّت" و این شئ نیازمند را "معلول" گویند. اگر یک شئ، موجد، خالق و آفریننده یک شئ دیگر و معطی وجود به آن باشد این را "علّت فاعلی" میگوییم؛ و نیز در مواردی میدانیم که یک شئ که از شئ دیگر به وجود میآید فاعل و موجد، ایجادش برای یک هدف و غایتی است که اگر آن هدف نبود ایجاد نمیکرد، که آن را میگوییم "علّت غائی". اگر چیزی را که ایجاد میکنیم چیزی را به صورت شئ جدید درآوریم در این صورت آن چیز اوّلی را که قابل این تغییر بود "مادّه" و شکل جدید را "صورت" گوییم.»( مجموعه آثار شهید مطهری . ج7، ص: 320 )
ابن سینا علل اربعه را حصرعقلی میداند؛ و میگوید:«سبب شی یا داخل در قوام و وجود معلول است و یا خارج از وجود معلول است؛ اینکه داخل در وجود معلول است یا جزء بالقوه است که همان ماده است؛ و یا جزء بالفعل است که آن را صورت میدانند. حال اگر علّت شی خارج از وجود معلول باشد، دو فرض بیشتر ندارد: یا معلول وجودش از او ایجاد شده که فاعل است؛ و یا وجود معلول به خاطر آن متحقّق شده است؛ که همان غایت است.» (ابن سینا،1400 :244)
امام خمینی رحمهاللهعلیه به وضوح برایجادکردنی بودن امنیت تصریح نموده است. (صحیفه امام جلد 13: 206 و جلد15: 108) بنابراین امنیت نیازمند به چهار علت فاعلی، غایی، مادی و صوری است.
علت فاعلی امنیت کسی یا کسانی هستند که اراده میکنند تا امنیت را به وجود آورند. علت غایی مراد بوجودآورندگان امنیت از ایجاد آنست. علت مادی آن چیز یا چیزهایی است که مبنا قرار میگیرند و بر روی آنها کارهایی انجام میشود؛ تا امنیت تولید گردد؛ و سرانجام علت صوری مختصات وضعیتی است که به آن امنیت میگوییم.
علت مادی امنیت:
باتوجه به آنچه گذشت برای تبیین علت مادی امنیت باید به این سوال پاسخ دهیم که بر روی چه مادهای باید کاری صورت گیرد، تا امنیت ایجاد شود؟ در رهیافت توحیدی به نظر میرسد مناسبات انسانی ماده امنیت است. این مناسبات را در دو بخش عمده میتوانیم به مناسبات درونی و بیرونی تقسیم کنیم. مناسبات درونی، مناسباتی است که بین قوای مختلف انسان ایجاد می شود و مناسبات بیرونی شامل رابطه انسان با خدا، با طبیعت و با دیگرانسانهاست. به عبارت دیگر کیفیت تنظیم مناسبات انسانی می تواند انسان امن یا نامن و جامعه امن یا ناامن را شکل بدهد.
درباره مناسبات درونی انسان « امام خمینی رحمهاللهعلیه که از صاحب نظران حکمت متعالیه میباشد، با توجه به قوایی که برای انسان برشمرده، هشت نوع انسان را معرفی کرده است. به نظر ایشان، به لحاظ آفرینش، غیر از عقل، سه نیروی دیگر هم در وجود انسان هست: شهوت، غضب، و نیروی وهم و شیطنت. از این رو، با توجه به نوع تربیت، انسان های مختلفی شکل میگیرند.
یکی انسانی است که ریاست وجودش را قوه شهوانی و حیوانی بر عهده گرفته و دیگر قوا در خدمت این قوه قرار میگیرند. به نظر امام رحمهاللهعلیه، این انسان به لحاظ وجودی به نوعی حیوان، مانند گاو تبدیل میشود. گاو، تمام همتش در زندگی صرف خوردن و خوابیدن می شود؛ و صرفا به دنبال تأمین نیازهای حیوانی است؛ یعنی در پی بقای خودش به لحاظ جسمی است.
دسته دوم، انسانهایی هستند که پیوسته به دنبال خشونت و صدمه زدن به دیگران میباشند. در این انسانها، قوه سبعی، ریاست وجود را برعهده می گیرد؛ و قوای دیگر به خدمت این قوه در میآیند. این دسته از انسانها، اگر از عقل هم استفاده میکنند، برای این است که به طرف مقابل جدیتر بتوانند آسیب برسانند. اینها انسانهای درندهخو میشوند. به لحاظ تشبیه، ایشان میفرماید مانند گرگ و پلنگ میشوند. دسته سوم انسانهایی هستند که قوه شیطنت بر آنها حاکم میشود و قوای دیگر در خدمت این قوه قرار میگیرند، که میشود انسان شیطانی.
یک سری انسان هم از ترکیب این قوا به وجود میآیند. درواقع، انسانی پدید میآید که ریاست وجودش بر عهده دو یا سه قوه از این قوا در میآید. بنابراین، هشت نوع انسان داریم: انسان حیوان صفت، انسان درنده خو، انسان شیطان صفت، انسان حیوان صفت درنده خو، انسان حیوان صفت شیطانی، انسان درندهخوی شیطانی، انسان شهوتگرای درندهخوی شیطانی و "انسان عاقل" که مدل مطلوب است.
... در تعریف و تعبیر امام، دین به کمک عقل در برابر آن سه قوه دیگر آمده است. دین آمده است تا قوه شهوانی، قوه سبعی و قوه شیطنت را کنترل کند. انسان به قوه حیوانی احتیاج دارد، زیرا نیازهای حیوانی دارد. به قوه غضبیه نیز محتاج است تا در برابر دشمنان از خود دفاع کند. قوه وهمیه نیز برای آن است که فریب شیطان را نخورد. بنابراین، همه اینها برای بقای انسان لازمند، ولی به شرط اینکه تحت تدبیر عقل قرار بگیرند. دین برای محدود کردن و کنترل این سه قوه و کمک به عقل آمده است. (لک زایی 1389 : 10)
درباره مناسبات بیرونی انسان نیز امام خمینی رحمهالله علیه می فرماید:« آن قدر که انسان، در عالم فتنه و فساد میکند هیچ موجود دیگری نمیکند و آن قدری که این حیوان دو پا محتاج به تربیت است، هیچ حیوانی محتاج نیست. تمام انبیا از اول تا حالا، تا خاتم، از آدم تا رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله برای یک هدف آمدند و آن این است که این حیوانات را انسان کنند. "الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الى النور" آن طرف را نور میفرماید، این طرف را ظلمات. ظلمتها زیاد است. تاریکیهایی که بشر به آن مبتلاست، چه تاریکیهایی که در نفس خودش هست و چه تاریکیهایی که در جامعه هست. اینها زیادند. نور یک امر واحد است. انبیا آمدند که اینهایی که هیچ نمیبینند الا خودشان را، و هیچ نمی خواهند الا برای خودشان، اینها را از این خودخواهی که منشأ همه ظلمتهاست، نجات بدهند؛ و برسانند به خداخواهی که نور است ... اگر تمام انبیا جمع بشوند در یک محلی، هیچ وقت با هم نزاع نمیکنند. برای اینکه نزاع مال خودخواهی است. کسی که خدا را می خواهد نزاع ندارد. همه نزاعها برای این است که این برای خودش یک چیزی می خواهد، آن هم برای خودش یک چیزی میخواهد. این دو "خود" تزاحم می کنند. این قدرت را میخواهد مال خودش باشد، آن هم قدرت را می خواهد مال خودش باشد. تزاحم می کنند. جنگ در میآید.» (صحیفه امام رحمهالله علیه جلد11 : 381)
«تمام نزاع هایی که در جهان واقع می شود مال این است که انسان تعلق دارد به طبیعت و آن را برای خودش می خواهد در هر شانی از شئون نزاع واقع می شود.» (امام خمینی رحمهالله علیه ،1389: 179)
«اگر همان طوری که حضرت موسی بی تعلق بود فرعون هم بی تعلق بود دعوا نمی شد. اگر در همه عالم انبیا جمع بودند هیچ وقت دعوا نمی شد. و این دعوا سر تعلقات است. همه دعواهایی که در عالم واقع می شود سر این تعلقات است.»( امام خمینی رحمهالله علیه،389: 180)
از منظر امام خمینی رحمهاللهعلیه، منابع تأمین امنیت داخلی وحدت و ایمان و معنویتاند. در اندیشه امام خمینی رحمهاللهعلیه وحدت نقش کلیدی دارد و کارکرد آن انسجام و تفاهم اجتماعی و سیاسی است. از نظر ایشان، امنیت جامعه و کشور به بود و نبود یا میزان وحدت بستگی دارد. از طرفی، توجه به ایمان و معنویت دینی منبع لایزالی از توانمندیها تولید میکند؛ که امنیت و بقای ملت و کشور با آن تضمین میشود.» (شایگان، 1391: 73)
با توجه به آنچه گذشت، براساس انسانشناسی امام رحمهالله علیه تهدید انسان علیه خود و همنوعانش، یا جوامع انسانی علیه خود یا دیگر جوامع و به تبع آن آسیب دیدن امنیت، ناشی از مخدوش شدن حکمرانی عقل بر سایر قوای بشری است.
علت صوری امنیت:
علت صوری مختصات وضعیتی است که به آن وضعیت امن میگوییم. مبانی رهیافت توحیدی بر ولایت الهی به عنوان منشاء قدرت، وحی به عنوان دستورالعمل زندگی بشر، عقل به مثابه پیامبر درونی، حق و باطل به عنوان دو جریان مداوم تاریخی، فطرت الهی و امیال نفسانی به عنوان دو پیشران در وجود انسان و معاد به عنوان آینده محتوم استواراست. براین مبنا، امنیت با پذیرش ولایت الهی، عمل به دستورات وحی و عقل، قرار داشتن در زیر پرچم حق، رجوع به فطرت الهی و کنترل هواهای نفسانی و بالاخره خوف و رجاء نسبت به آینده محقق می شود
امام خمینی رحمهالله علیه حکومت اسلامی را شرط امنیت برای مسلمانان میدانند."مسلمانان هنگامی میتوانند در امنیت و آسایش به سر برده، ایمان و اخلاق فاضله خود را حفظ کنند که در پناه حکومت عدل و قانون قرار گیرند، حکومتی که اسلام، نظام و طرز اداره و قوانینش را طراحی کرده است. (امام خمینی رحمه الله علیه، 1394: 153)
در اندیشه امنیتی امام رحمهالله علیه "امت" اصیلترین واحد اجتماعی است؛ و بر قوم، قبیله و ملت به معنای رایج آن ترجیح دارد. آن جا که میفرمایند:«ما وطنمان بصره و شام نیست، ما وطنمان اسلام است.»( صحیفه امام رحمه الله علیه جلد 16: 392 )
کریمی مله میگوید:«واکاوی آرا و بیانات امام رحمهالله علیه نشانگر آنست که اصالتا امت محوری و فراملی اندیشی در منظومه فکری ایشان از جایگاهی کانونی برخوردار است.، از دیدگاه او امنیت ملی، تهدیدات، فرصت ها، آسیب ها، مقدورات و محذورات معنایی دگرگونه می یابند. امنیت سنجی فقط با اتکا به ابزارها و منابع محصور در سرزمین و مرزهای ملی صورت نمی گیرد. بلکه امنیت ملت به عنوان جزئی از پیکره تجزیه ناپذیر امت تلقی شده و امنیت و ناامنی آن دو از هم ناگسستنی است. تامین منافع و مصالح امت و ترجیح آن بر مصالح ملت و تعیین وظایف و مسئولیت های فراملی برای دولت اسلامی نقطه ثقل اندیشه امام رحمهالله علیه را تشکیل می دهد. شاخص های فراملی نگری و امت محوری در آرا و افکار امام رحمهالله علیه بدین شرح قابل ذکر است: تصریح و تاکید بر نفی ناسیونالیسم و ملی گرایی، ضروت وحدت مسلمانان، حمایت از نهضت ها و جنبش های رهایی بخش، یکپارچگی، اتحاد و گسترش نهضت مستضعفین در مقابل استکبار جهانی، ایجاد حزب مستضعفین و بسیج جهانی آنان.» و در جای دیگر می نویسد: «ریشه های معرفت شناسانه گزاره های فوق را باید در ماهیت آموزه های دین اسلام که با معیار قراردادن اشتراک عقیدتی و جایگزینی آن با همسانی نژادی، وحدت سرزمینی و تباری، خاص گرایی جغرافیایی را نفی و جامعه جهانی را مخاطب خویش ساخته است جستجو نمود زیرا از دیدگاه اسلام مرزبندی های جغرافیایی امری اعتباری و فاقد اصالت قلمداد شده و اعتبار و اصالت متعلق به اعتقادات ارزیابی می شود.» (کریمی مله، 1383: 26)
افتخاری درباره دیدگاه امام خمینی رحمهاللهعلیه درباره امنیت می نویسد: «در بعد نظری دیدگاه ها و اصول مورد قبول امام رحمهاللهعلیه حکایت از آن دارد که ایشان قائل به الگوی «واگرایی متعهدانه» بوده اند؛ که در آن بین دو اصل تکثرگرایی سیاسی ـ اجتماعی و التزام به اصـول بـنیادین نظام، جمع می شود. این الگو بدیل مناسبی برای دو الگوی یکسانسازی و هرج و مرج گرایی است؛ که از حیث نظری امام رحمهاللهعلیه نسبت به نقد آنها اقدام نموده اند. اما در عرصه عملی، امام رحمهاللهعلیه به عـلت شـرایط ویژه جامعه ایران در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی ـ که دلالت بر بروز کانون های ناامنی در داخل و خارج ایران دارد ـ استراتژی چند مرحله ایی را برای ایجاد ثبات و امنیت پیشه نموده اند که رکن نخست آن را قبض مـحوری در مـواجهه با هرج و مرج گرایی سال های آغازین جمهوری اسلامی شکل می دهد. امام رحمهاللهعلیه توانستند با کاربرد مناسب گفتمان قبض محور، زمینه مناسب برای ورود کشور را به دوره «واگرایی متعهدانه» فـراهم سـازند و از ایـن حیث می توان ادعا کرد کـه «قـبض مـحوری» تاکتیک امنیتی امام رحمهالله و نه استراتژی ایشان بوده است.»
و در جای دیگر می گوید: «مطابق گفتمان امام رحمهاللهعلیه امنیت با دو چهره نظری و عملی شناسانده می شود در حـالی کـه از حیث تئوریک امام رحمهاللهعلیه بیشتر تـمایل بـه الگـوی «واگرایی متعهدانه» داشـتند. امـا این نگرش تئوریک مـانع از تـوجه ایشان به مقتضائیات جامعه نشده ومشاهده می شود که در مقام اجرا، سیاست تدریجی ای را پیشه مـی نمایند کـه از اتخاذ سیاست های قبض محورانه تا زمـینه سـازی برای تـحقق الگـوی «واگـرایانه متعهدانه» را شامل می شود. هـنر امام رحمهاللهعلیه در جمع بین آرمان امنیتی با واقعیت های اجتماعی می باشد که نتیجه آن صیانت کشور از تـهدیدات بـیرونی و جریان های معارض داخلی است. (افتخاری، 1382: 6)
امام خامنهای مدظلهالعالی درباره صورت امنیت میفرمایند: «امنیت مقولهای است که هم کاملاً واقعی و ملموس و هم بسیار گسترده است (خانه، محیط کار، مدرسه، میدان فوتبال، جادهها و ...)، ... وقتی امنیت وجود دارد ممکن است کسی آن را احساس نکند... به مجرد اینکه گوشهای از امنیت مخدوش میشود، اثر آن در زندگی مردم منعکس میشود، بنابراین امنیت کاملاً عینی و واقعی است و با ذهنیات نمیشود آن را تأمین کرد... مردم واقعیت امنیت را میخواهند ...... برای ایجاد امنیت باید هدف گذاری کنید، بر اساس هدف گذاری برنامهریزی کنید، بر اساس برنامهریزی عمل کنید، بعد عمل خودتان را اندازهگیری کنید؛ آن هم نه اندازهگیری زبانی، بلکه اندازهگیری با شاخص،... برای مقابله با ناامنی باید هوشیاری (عدم غفلت)، قاطعیت (عدم تردید و تزلزل در اقدام)، سرعت اقدام، پیگیری خستگی ناپذیر (رها نکردن و سست نشدن قدمها و توقف نکردن و برگشت نکردن)، نگاه یکسان به همه عوامل ناامنی داشته باشید.... (بیانات مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در دیدار اعضای شورای تأمین استانها، 25/11/79).
به نظر ميرسد واحد جامعه در رهیافت توحیدی که "امت" است تفاوتهاي اساسي با مفاهيم مشابه مانند ملت، قوم و مانند آن دارد. نشانههاي ساختاري امت را ميتوان بهشرح ذيل برشمرد:
- امت به گستره جغرافيايي و زماني خاصي محدود نميشود. مرزهاي امت كه عقيدتي است حتي حدود دنياي مادي را در مينوردد و ماهيت اخروي نيز پيدا ميكند.
- ايمان، كه به مثابه شاخص اصلي امت است سه كاركرد مهم امنيتي دارد: نخست آنكه از طريق ايجاد تعادل بين قواي مختلف انسان مانع تشويش و اضطراب ميشود و احساس امنيت رواني را بهدنبال دارد. دوم اينكه مبناي تنظيم روابط افراد بر پايهي اعتماد، موجب خودداري آنها از ارتكاب رفتار ناهنجار و مايهي شكلگيري جامعهي سالم است. و بالاخره اينكه ايمان منشاء شكلگيري توان دفاعي و قدرت ايجابي بالا از طريق قرار دادن تمام بازيگران مسلمان در يك واحد قدرت است.
- در امت نسبتهاي متعارف نسبي و سببي به نفع هويت واحد ديني كنار ميرود و آحاد جامعه قبل از هر چيز برادر ديني يكديگرند.
- تعريف عضويت در امت به شاخص پذيرش و اطاعت است.
- محور همگرايي در امت ولايت است و حركت عمومي به سمت وحدت و انسجام تمامي انسانهاست. (افتخاري،1383،ص. 647تا650)
همچنین در رهیافت توحیدی، برخلاف ساير نظريهها كه امنيت را تبعي از قدرت ميدانند، امنيت فارغ از قدرت موضوعيت دارد. مسلمانان حتي در شرايطي كه حكومت جور حاكم است نسبت به امنيت امت و آحاد مسلمانان مسئولند. همانطور كه امام علي عليهالسلام در دوران خلفا بهجهت حفظ اصل اسلام و احتراز از جنگ داخلي كه ميتوانست موجب ريختن خون مسلمانان شود يك رويكرد امنيتي معين را دنبال نمود. امام در اين زمان گزينهي "مديريت شرايط با هدف حفظ اصل هويت اسلامي" را بر مطالبه حق خويش در جانشيني پيامبرصلياللهعليهوآله و تاسيس حكومت علوي ترجيح داد. اركان اين سياست "تنشزدايي در عين روشنگري" و "افزايش قدرت حكومت اسلامي" از طريق اصلاح تصميمگيريهاي سياسي، اصلاح سازمان قدرت و اصلاح روابط بين حاكمان و مخالفين بود. اين رويكرد را فقها در طول تاريخ شيعه دنبال نمودهاند.(افتخاري،1384،ص.246تا251) نقشي كه علماي ديني در عصر صفويه و قاجارو انقلاب مشروطه ايفا كردند را ميتوان از مصاديق اين رويكرد تلقي نمود.
به نظر ميرسد در رهیافت توحیدی، امنيت محصول قدرت نرم وسخت است. از يكسو اركان عمده قدرت كه امنيتزا هستند عبارتند از: ايمان اجتماعي، التزام سياسي، پذيرش حاكميت الهي و بالاخره اجتماعي شدن قدرت، از طريق بيعت عمومي با امام يا وليفقيه و از سوي ديگر بر تمركز قدرت نظامي به منظور ارعاب دشمنان در آيهي شريفهي "واعدوا لهم مااستطعتم من قوه و من رباط الخيل ترهبون به عدوالله و عدوكم" (انفال60) تصريح ميشود. دستورات اسلام در زمينه ايجاد قدرت ارهابي در برابر تهديدات بيگانه درچارچوب امنيت جهان اسلام تفسير ميشود.(دري نجفآبادي،1379،ص. 286) آنجا كه دارد: اگر دشمن گام به سرزمين مسلمانان ومرزهاي سرزمين مسلمانان بگذارد بهگونهاي كه از اين لشگركشي ترس بر بيضهي اسلام و جامعهي اسلامي حاصل شود بر مسلمانان واجب است كه در برابر اين لشگركشي به هر وسيلهي ممكن دفاع نمايند. (امام خميني رحمهاللهعليه،1390،ص. 485)
نفيسبيل، به معناي مردود شمردن استيلاي بيگانه بر مسلمانان، اصل ديگري در رهیافت توحیدی است كه برآن اتفاق نظر وجود دارد. از آيهي شريفه "لن يجعل الله للكافرين علي المؤمنين سبيلا" (نساء 141) ميشود نتيجه گرفت كه هر چيزي كه سبب سلطه كفار بر مؤمنان ومسلمانان شود ممنوع است و اين مبناي روابط دولت اسلامي با ساير دول است. اين اصل كه دو جنبه سلبي و ايجابي دارد، از يكسو ناظر بر نفي سلطه بيگانگان است واز سوي ديگر دلالت بر ضرورت از ميان برداشتن زمينههاي وابستگي سياسي، نظامي، اقتصادي و فرهنگي جامعهي اسلامي دارد.(اخوان كاظمي،1386،ص. 25تا27)
براساس جهانبيني توحیدی انسان موجودي دو بعدي ممزوج از فطرت الهي و غرايز حيواني است؛ و قدرتطلبي يكي از غرايز انساني است. قدرت فينفسه براي انسان موضوعيت دارد اگرچه گاه نيز براي كسب ساير خواستههاي مادي يا معنوي مدنظر قرار ميگيرد. از آنجا كه انسان فطرتا كمالجوست وهر چيز را در حد نهايت آن ميخواهد، ميل انسان به قدرت نيز محدود به حد معيني نيست. از سوي ديگر انسان موجودي اجتماعي است. (خواه آنرا فطري يا اكتسابي بدانيم) با توجه به افزونطلبي انسانها و وجود غرائز حيواني در انسان، قانون لازمه تداوم زندگي اجتماعي و حكومت ضامن اجراي قانون است. دو بعدي بودن وجود آدمي، جامعه بشري و به تبع آن حكومتها را نيز در يك نگاه كلان در دو قطب قرار ميدهد. (حقوباطل) اما از آنجا كه باطل در ذات خود متشتت است، آنچه در جامعه بشري مشاهده ميشود تنازع مداوم قدرتهاي باطل با يكديگر و با قدرت حق است. سطح كلان اين تعارض بين حكومتها روي مي دهد كه سمبل قدرت در جوامع بشري هستند. بنابراين يكي از ويژگيهاي نظريه امنيتي اسلام دو انگاري "رحمت" و "شدت" است. رحمت ناظر بر روابط مبتني بر ايمان و پذيرش اسلام است و شدت ناظر بر ارتباط با اردوگاه كفر ومعارضين است.(اصغر افتخاري، 1383،ص.441تا444)
«امام خمینی رحمهاللهعلیه امنیت را دالی پرمایه میپندارد که دامنه موضوعیت آن از نفس انسان و تضاد جنود شیطانی با رحمانی آغاز و مصادیق دیگر آن تا عینیات اجتماعی و به ویژه، روابط میان بازیگران نظام بین الملل بسط پیدا میکند. این گستردگی موضوعیت است که تمامی جنبه های مادی و معنوی را در بر میگیرد؛ و مبارزهای همه جانبه و بی وقفه را ترسیم میکند که پیروز حقیقی آن به آرامش میرسد؛ و مغلوب آن همواره در ناامنی است. بنابراین، امنیت در گفتمان امام خمینی (ره) مترادف با آرامش است. (ابوالحسنی، 1393)
لکزایی بر آن است که بر اساس اندیشه های آیت الله جوادی آملی، رهیافت توحیدی سه سطح برای برقراری امنیت جهانی تمیز می دهد و برای هر سطح الگوی خاص خود را دارد. این سطوح عبارتند از: "جامعه اسلامی"؛ "جامعه مکاتب توحیدی" و "جامعه جهانی". او در این زمینه بحث مفصلی کرده و مستندات قرآنی و روایی بسیاری آورده است که ما در اینجا فقط به نتیجه آن بسنده می کنیم.
- اول، سطح جهان اسلام: اعتصام به حبل الله، پیروی از سنت رسول اکرم صلیالله علیه وآله پیروی از اهل بیتعلیهمالسلام ،دعوت همگان به امنیت و اخوت ایمانی، از مهم ترین ابزارهای تامین امنیت در میان مسلمین است.
- دوم سطح ادیان توحیدی: پرستش خدا و نفی شرک و نفی رژیم ارباب-رعیتی از مهم ترین ابزارهای تامین امنیت در میان موحدان عالم است.
سوم سطح جهانی: نفی ستمگری و ستم پذیری، منع هرگونه رابطه غیر عادلانه و ولایی با کافران، وجوب و بایستگی رعایت پیمان و فطرت مشترک انسانی از مهم ترین ایزارهای تامین امنیت در سطح جهانی است." (لکزایی،1393، ص. 34)
علت فاعلی امنیت: علت فاعلی را از لحاظ مفهومی میتوانیم معادل تامین کنندگان امنیت بدانیم؛ ولی از لحاظ مصداقی تفاوتهایی وجود دارد. در این که در رهیافت توحیدی یکی از مهمترین کارکردهای حکومت تامین امنیت است تردیدی نیست. امیرمومنان علی علیهالسلام میفرمایند:«لابدّ للناس من امير برّ او فاجر ... و يقاتِل به العدوّ و تأمنُ به السّبل و يؤخذ به للضعيف» یعنی: به ناچار براى مردم اميرى لازم است؛ خواه نيكوكار يا بدكار، تا به وسيله او با دشمن جنگ شود؛ و راه ها امن گردد؛ و حقوق ضعفا از اقويا گرفته شود؛ و نيكوكاران در رفاه باشند؛ و از شرّ بدكاران آسايش داشته باشند.» (نهج البلاغه، خطبه 40) امام حسین علیهالسلام میفرمایند: «اَللّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ إِنَّهُ لَمْ یَکُنْ مَا کَانَ مِنَّا تَنافُساً فِی سُلْطان، وَ لا التماساً مِنْ فُضُولِ الْحُطامِ، وَ لکِنْ لِنَرَىَ الْمَعالِمَ مِنْ دِینِکَ، وَ نُظْهِرَ الاِصْلاحَ فِی بِلادِکَ، وَ یَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبادِکَ، وَ یُعْمَلُ بِفَرَائِضِکَ وَ سُنَّتِکَ وَ أَحْکامِکَ» (تحف العقول، ص 170 و بحارالانوار، ج 97، ص 79. بار خدایا! تو مى دانى جنگ و کشمکش ما به خاطر قدرت طلبى یا فزون خواهى ثروت دنیا نبود، بلکه براى آن است که نشانه هاى دین تو را بازگردانیم و اصلاح را در سرزمینهاى تو حاکم کنیم تا بندگان مظلومت امنیت یابند و حدود تعطیل شده ات به اجرا در آید.
همچنین درفقه اسلامی احکام امنیتی وجود دارد که جز توسط حکومت قابل اجرا نیست؛ مانند: جهاد، دفاع، اجراى حدود الهى، برخورد با محاربان، باغیان، مفسدان، فتنه گران، جاسوسان و ... از این رو مسلم است که حکومت رسالت امنیت دارد؛ اما این نافی نقش دیگران نیست.
امام خمینی رحمهاللهعلیه برآنست که: «تأمین امنیت کشور ... از بزرگترین کارهای ارزشمند است که همه ما و همه کشور به آن مکلف هستیم. (صحیفه امام جلد 15:108)
شیوههای تأمین امنیت از دیدگاه امام رحمهاللهعلیه عبارتاند از:
- پشتیبانی مردم در تأمین امنیت (حمایت مردم از نهادهای رسمی موجب تأمین امنیت میشود).
- دخالت مستقیم مردم در تأمین امنیت؛ بسیج عمومی از دیدگاه امام میتواند تضمین کنندة امنیت باشد.
- تأمین امنیت از طریق نیروهای نظامی، انتظامی و امنیتی.
- تأمین امنیت از طریق نهادهای رسمی غیرامنیتی (مانند مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان و ...) (شایگان، 1391: 73)
علت غایی:
امنیت در اندیشه امام خمینی رحمهاللهعلیه ابزار است نه هدف. کما اینکه کل سیاست نیز ابزار است. ابزاری در خدمت سیر الی اﷲ در دنیای فانی طبیعت. اگر حکومت را ظرفی بدانیم که ارزش های یک ملت در آن حفظ میشود؛ و از قوه به فعلیت در میآید، امنیت کارکردش از لحاظ امام رحمهاللهعلیه ایمن ساختن و هموار کردن این شرایط است. (ابوالحسنی، 1393)
غایت تولید امنیت از نظر امام رحمهالله علیه فراهم کردن زمینه تقرب بندگان خدا به خداست. (لکزایی،1398: )
امام خامنه ای مدظله العالی نیز بر پایه اندیشه اسلامی، امنیت را در زمره زیربناییترین نیازهای بشر، اولین حق مردم، لازمه پیشرفتهای علمی و اقتصادی، بستر همه فعالیتهای سیاسی و اجتماعی دانسته و نبود امنیت را مهم ترین مانع پیشرفت و موفقیت کشورمیدانند. بیانات ایشان درباره اهمیت امنیت را مرور می کنیم.
امنیت، بستر و فضای اساسی و لازم و حیاتی برای همهی کارهاست.۱۳۹۰/۰۷/۲۱
امنیت برای یك ملت جزو اساسیترین نیازهاست. اگر امنیت بود، پیشرفت به وجود میآید؛ علم رشد میكند؛ اقتصاد شكوفائی پیدا میكند؛ سازندگی كشور امكان پیدا میكند. ۱۳۹۲/۰۴/۰۵
مقوله امنيت، در درجه اول حقوق مردم است.۱۳۷۹/۱۱/۲۵
امنیت در یک کشور یکی از پایهها و ارکان اصلی پیشرفت و قوام و سربلندی کشور است. بدترین بلائی که میتوان بر سر یک ملتِ رو به رشد و پیشرفت وارد آورد، سلب امنیت است. وقتی امنیت وجود نداشت، فکر منتظم و به دنبال آن، عمل منتظم هم وجود نخواهد داشت و پیشرفت میسر نخواهد شد.۱۳۹۰/۰۶/۲۹
در همه شؤون زندگی، امنیت یک ضرورت برای انسان است.۱۳۷۶/۰۴/۲۵
علم، پیشرفت، تکنولوژی، ثروت و معنویت در سایهی امنیت حاصل خواهد شد.۱۳۹۰/۰۷/۲۱
ارزش امنیت و وزنش در هر مجموعه اجتماعی و برای هر ملتی، با چیز دیگری قابل مقایسه نیست. اگر امنیت بود، دانش و پیشرفت و عدالت و سرافرازی و عزت و دنیا و آخرت در آن جامعه میسر میشود. امنیت که نباشد، دستاوردهای بشری، دستنیافتنی میشود.۱۳۸۸/۰۷/۱۴
هر هدفی را که این ملت بخواهد به آن برسد، در سایهی آرامش و امنیت خواهد رسید.۱۳۸۸/۰۴/۲۹
امنیت، بسیار مقوله مهمی است و بدون امنیت، یک کشور در همهی عرصهها و صحنههای فعالیت و تلاش، دچار مشکل است.۱۳۸۴/۰۲/۱۵
در دوران عبادت، در دوران سازندگی، در دوران تجارت و در هر فعالیتی که انسان بخواهد بکند، محتاج امنیت است.۱۳۷۶/۰۴/۲۵
اگر امنیت از یک کشوری، از یک ملتی سلب شود، راه همه پیشرفتها به روی او بسته خواهد شد.۱۳۹۰/۰۷/۲۱
لکزایی می گوید: در واقع اگر اسلام و نظام سیاسی اسلام بر حفاظت از جان، مال، عقل، نسل، خانواده، حق الناس، حق الله، عدالت و ارزش های دینی و اسلام تاکید دارد؛ برای این است که زمینه کمال انسان از طریق عبودیت و قرب الهی فراهم شود. (لکزایی،1390،ص.45-47)